بـخـت خـواب آلـود مـن

بـخـت خـواب آلـود مـن

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت،،،،،انقدر بابخت خواب آلود من لالا چرا؟؟؟
بـخـت خـواب آلـود مـن

بـخـت خـواب آلـود مـن

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت،،،،،انقدر بابخت خواب آلود من لالا چرا؟؟؟

کنار جوی بشین و گذر عمر ببین....

همیشه شونه کردن مو،برای "ب"کار خیلی سختی بوده و هست.


چون ماشالا موهای پرپشتی داره که ساعت ها وقت میبره که شونه شون بزنه.دیشب گفتم بیا بده موهاتو  من شونه کنم.

نیشش تا بنا گوشش باز شد و سه سوت با برس موهاش جلوم نشسته بود.


من دسته دسته موهاشو جدا میکردمو و شونه میکشیدم.یادم افتاد منو "س"که بچه بودیم و مامانم این کارا رو میکرد چه لذتی میبردیم.نوازشی که دونه های برس رو سرمون ایجاد میکرد و یه قلقلکی که تو پوسته ی سرمون به وجود می آورد چقدر لذت بخش بود.لذت بخش تر زمانی بود که مامانم میشست و با آرامش موهای ما رو شونه میکرد و هر بار به یه مدلی در می آورد

.موهای منو "س" دورنگ و بلند بود.یعنی نصفی از موهامون قهوه ای تیره و نصفش قهوه ای روشن بود  ومورد تعجب خیلیا.



هر وقت مامانم میخواست موهامونو شونه بزنه چه ذوق مرگ میشدیم که اینبار چه مدلی درس میکنه.اون موقع ها مدل های ساده هم در نظر ما خیلی زیبا بود.


شاید شنیده باشین مدل گوجه ای.یه تیکه از موهامون میبافت و میپیچید بالای سرمون میبست.یا دوتا بافت مینداخت بغل گوش هامون.و من چقدر مدل خرگوشی رو دوس داشتم اون زمون.


با هر بار شونه کردن بیشتر یاد خودمو مامانمو "س"می افتادم.ما جفت هم مو درست میکردیم و جفت هم لباس میپوشیدیم و فکر میکردیم دوقلوییم و مثل اون کارتونه که خواهر و برادر دوقلو بودن و دست هاشونو میدادن به هم و یه نوری وقدرتی ازشون میزد بیرون،هر از گاهی دست همو میگرفتیم تا اون نور و قدرت رو ببینیم و هیچوقتم موفق نشدیم.



امروزم موهای مامانمو رنگ کردم.


"ل"با اینکه سالهاست آرایشگره مامانم موهاشو نمیده اون رنگ کنه و میگه خاتون دستش بهم می افته و تو قلق موهای منو نمیدونی و" ل" کلی حرص میخوره و میگه بیا جلوی این تاره به دوران رسیده میگی، فردا برای من زبون درمیاره که مامان کارتو نمیپسنده.همینجوریش که اون وقتا میومد آرایشگاه کلی مشتریهامو جمع میکردن واسه خودش.خخخخخخخ منو میگه!!!من بی سروزبون و مظلوم رو


منم میگم احتیاجی به فردا نیست من همین الان میگم.حــــــــــــــسود نباش خوووو.از قدیم گفتن دست بچه آخر به مادر می افته(سخنی از خودم لطفا به اسم خودتون پخش نکنید)


قلمو رو گرفتم دستم و از پشت موهاش شروع کردم به رنگ کردن دیدم موهاش خیلی سفید شده و گذر زمون رو به راحتی جلوی چشمام به تصویر کشیده.


یه وقتی از سفیدی زیادی موهاش یکه خوردم گفتم حتما رنگ سفید زده بهشون.چن باری اومد به زبونم که بگم مامان موهاتخعلی سفید شده که هر بار جلوی زبونمو گرفتم.


آره سفید شده.زندگی کرده و زندگیا دیده.اینهمه بچه بزرگ کرده.اینهمه سختی کشیده.اینهمه سال مریض بوده و مریضی کلی پیرش کرده.

نه درست بود موهای خود مامانم بود که داشت بهم میگفت کلی از موهای سفید شده مامانم به خاطر منه. به خاطر بزرگ کردن منو و غصه منو خوردن.دلم عجیب گرفت.یه آه بدی هم که کشیدم که مامانم گفت چی شد؟؟؟گفتم هیچی یاد یه چیزی افتادم.


جوونی هاشونو (پدر ومادر)به پای ما گذاشتن و پیر شدن در عوض ما شدیم جوون.نمیدونم شدیم اونایی که اینها میخواستن یا نه.خودم فکر نمیکنم و این خیلی آزارم میده.


کاش با اینهمه جفایی که در حقشون کردیم مارو ببخشن و ازمون راضی باشن.الهی آمین.


+++دوباره شروع کردم به ادامه خوندن اون داستان تاریخی.آقایون آماده پست بعدی که بر علیه شون میخوام بزارم باشن

+++هوا بس ناجوانمردانه اینورا سرد شده میباشد

+++احساس میکنم چند تا مورد میخواستم بگم درحال حاضر یادم نیس.حالا  یادم افتاد مینویسم.

نظرات 19 + ارسال نظر
یه دونه شنبه 19 دی 1394 ساعت 18:31 http://WWW.bi-esm55.blogfa.com

بیتا کی بید؟
منم همش مردونه بودموهام ارزو بدل موندم ازاین مدلا باشه
زمونه بس ناجوان مردانه بداست وروح ادمارو پیرترازجسمشون میکنن.
سفیدی مورو دیدی درون وندیدی ک ببینی چندساله شده...

واااااای یه دونه.کاملااااا با این بیتا کی بید منو متوجه نمودی که اصلا تا به حال مطالبمو نمیخوندی!!!
وای وای وای چه خیانتی
تو العان منو با این حرف بیتا کی بید بیست سال پیرتر کردی کصااااااافط درونمم 30سال پیرتر نمودی

اشک مهتاب شنبه 19 دی 1394 ساعت 20:19 http://ehsasebinazir.blogsky.com

سلام عزیز...
وبلاگ زیبایی داری..
خوشحال میشم به وب منم سری بزنی...
موفق باشی.

سلام ممنون.

سلام
خاتون این پستتو خیلی دوست داشتم
خدا شاهده بغضم گرفته ! یه دفعه دلم واسه مامانم تنگ شد .

خدا حفظشون کنه
خدا حفظشون کنه
خدا حفظشون کنه

سلام.
خوشحالم که خوست اومده عزیزم
ای جوووونم .عزیزمی
مامانا گلن گل.
خدا همه ی مامانا رو حفظ کنه انشاالله

کوروش شنبه 19 دی 1394 ساعت 22:38 http://http://hamsafaretanhai.mihanblog.com

سلام. واقعا خدا همه پدر مادرها رو حفظ کنه انشاالله.
ما دیگه اماده ایم برای حملات همه جانبه به اقایون. با پست قبلی امادگی کامل پیدا کردیم. شما راحت باشین

سلام.
خدا پدرو مادر شما رو هم حفظ کنه
خوبه آماده باشید که خاتون وارد میشود مانند پتک بر سر شما مردان
ما راحتیم بسی

یه دونه یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 00:11

بچه خاهرته!!!
اخه دوتا پسراسمشونومیگفتی ک بچه ها داداشت بودن
استرس گرفتم

برووووووو از خدا بترس از کی تا حالا بیتا شده اسم پسرررررررر؟؟؟
اینا چه ربطی به اونا داره.دیگه بدترش نکن لعنتیاینجوری سوتی های بیشتری میده هااااا.
از من گفتن بود

vahid یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 08:02 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب و احترام
این خیلی خوبه خاتون که انسان همیشه به خودش یادآوری کنه که آیا پدر مادرش ازش راضی هستن یا نه.
امیدوارم مادر و پدر گرامیتون همیشه ازتون راضی باشن و آخر عاقبت بخیر بشین.

و اما

آیا از مردها خسته شده ای؟از جفایی که در حق زنان شده ناراحتی؟؟
همینه که هست
سرتونو بکوبید به نزدیکترین دیوار موجود
من الله توفیق
و من این پست را ترک میکنم به داعش پناه میبرم از شر خاتون

سلام و عرض ادب متقابل.
ممنونم.انشاالله که همینطور باشه و راضی باشن از دستم هر چن بعید میدونم

و اما
دیگه خودتونم از درست شدن خودتون نا امید شدید.خوبه خوبه داریم به جاهای خوبی میرسیم
پس هنوززززرز خانمها رو نشناختید.به راحتی کاری میکنن که عوض سرکوبوندن سرشون به دیوار شما رو زنده به گور میکننبعله اینجوریاست
فی امان الله
عاره عاره پناه ببر به داعش چون اگه من دستم بهت برسه زنده زنده به آتیشت میکشم

بابا جان یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 11:56 http://farhadmehrbina.blogfa.com

sghl اه تا یادت میره حروفو عوض کنی این چهارتا حرف بی معنی میاد ! سلام می دونی خاتونم گزر زندگی و تبعاتش که یکیشون هم پیری باشه اجتناب ناپذیز آره و تا حالا هم کسی از این قضیه مستثنی نبوده ، خدا همه عزیزانتو برات حفظ کنه انشاالله

انشاالله که همینجور که میگین راجع به اون چهار کلمه صحت داشته باشه و همینجوری بیاد!!!
سلام باباجان
ممنونم خدا شما رو هم برای بچه هاتون حفظ کنه.

یه دونه یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 16:48 http://WWW.bi-esm55.blogfa.com

میگم همش اسم دوتا پسرمیگفتی.
شایداون موقع ک من نبودم بیتاروگفته بودی .حالا کی بید بیتا!! بچه خاهرته درسته!!
میدونم ک بچه خاهرته خاسم امتحانت کنم گفتم کی بید!

توی پست خاله وارانه نوشتم کی بید.و قبل تر ها انشای بیتا و...اسم بیتا اغلب هست.
کصاااافط چه خودشم توجیح میکنه واسه من.
دلم میخواد از دستت هوارررررر بکشم

آذر یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 19:51

سلام خاتوم جان خوبی ؟؟
چقدر ناراحت کننده
واقعا مادرامونم روزی مث الان ما جوون بودن
چقدر ناراحت کننده دیدن تار موی سفید :((
کاش قدرشونو بیشتر بدونیم

سلام آذر جون ممنون خوبم.ایشالا که توام خوب باشی.
بله یه روزم ما پیر میشیم و موهامونم سفید.
البته ناگفته نماند من از الان موی سفیدم دارم هااااااا

آذر یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 23:55

مرسی منم خوبم
من گاهی میگم چقدر بچه بدی هستم و خانوادمو اذیت میکنم شاید تو حرف گوش کن باشی اما من گاهی غرغرو هستم

خدارو شکر که خوبی.
اون "شاید"و رو خوب اومدی.
نه منم همچی چنگی به دل نمیزنم.
ناخلفم ناخلف

مهر دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 13:34 http://rozhay-yek-dokhtarak.blogsky.com

خدا مادرتون براتون نگه داره
چرای موهای من کم پشته،تازه کلی خال داره و سفیده!!!
خاتون جان دلم سوخت....برم خودمو بکشم
من موی قهوه روشن و تیره میخوام

ممنوووون عزیزم
موهای منم کم پشته.یعنی کم پشت شده.رفتیم فر کنیم لامصب موادش با جنس موی ما نساخت
موهای منم سفید شده مادر جان
ای جاااااان.نکنی اینکارو هااااا میگن نوشته خاتون کشته داده
سفارش دیگه ای هم هست بفرمایید

ღدوستانهღ دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 13:53 http://doostaneh7985.blogsky.com

سلام
واااای راست گفتی خیلی حسن قشنگی بود وقتی یکی دیگه اونم مامانت موهاتو شونه میزد و بعدشم مدلهای مختلف برات میبست
ماها وقتی بزرگ تر شدیم برای همدیگه مدل درست می کردیم و گیره های خوشگل و رنگارنگ رو روسرمون امتحان میکردیم
یادمه دخترای همسایه همیشه نسبت به موها و گیره های رنگارنگ ما حسادت میکردند

منم حاضرم در به توپ بستن آقایون در پست بعدیت در جبهه تو قرار بگیرم

سلاااام بانو
آره حس خوبی بود.ما که بزرگ شدیم دیگه مدل دار درست نکردیم.کلا ساده بستیم
یه وقت نگین تنبل هااااا

خانم ممنون و سپاسگذارم از شما.تا میتونین سلاح بیارین یهویی تو پست بعد بزنیم ریشه شونو از بیخ و بن بخشکونیم

ღدوستانهღ دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 18:58 http://doostaneh7985.blogsky.com

من خودمو به انواع سلاح زبونی مجهز کردم و آماده ام تا پستت رو بذاری .اصلن کیف میکنم آقایون رو به توپ ببندم

به به چه شود.
یکی عین خودم بالاخ ه پیدا شد بعد از سالهاااااا.
منو شما میتونیم نسل این مردا رو با کمک خدا نابود کنیم

مارال سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 07:06 http://maralvazendegi.blogfa.com

آخییی عزیزمممم
زنده باشه مامان گلت الهیییی

ممنونم مارال جان.

مریم چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 00:07 http://mojarad6825.blogfa.com

راجع به مو گفتید چه جالب....حالا من همیشه گریزان بودم از اینکه کسی موهامو برس بزنه
خدا مادرتون رو حفظ کنه

اولش که گفتی راجع به مو گفتید فکر کردم داری با لهجه میگی راجع به من گفتی
نه من گریزون نبودم.دوست داشتم مامانم موهامو هرروز شونه بزنه.
ممنونم.خدا مادر شما رو هم حفظ کنه براتون.

بهار چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 08:34 http://http:/likespring.blogsky.com

سلام خاتونی
خوبی؟
هعییییی خواهرررر....عمر همچین میگذره که ..اتفاقا منم دیشب داشتم به موهای مامانم نگاه میکردم که رنگ میخواد و اینکه چقدرررر سفید شده

سلااااااام باهار خانوم.
قربانت خوبم.ایشالا که توام خوب باشی.
پیرش کردی دیکه ناخلف
خدا مامانتو برات حفظ بنماید

مهسا خاتون قصه ها چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 09:23 http://mahsakhanomi.blogfa.com

سلام اجی نازم
خخخخ کلی لبخند به لبم مشست خیلی قشنگ نوشتی
تازه واردا همیشه بهترینن
خدا پدرو مادرای همرو حفظ کنه
لایک اجی جونم

سلاممممم مهساخانم. تبریک میگم بهت که چشم بصیرت داری و منو ناز میبینی باشعورررر
عایا مطلب خنده داری بود؟
خدایی اصلا خوندیش؟؟؟کدوم تازه واردا عایا؟؟؟
ممنون خدا پدرو مادرتورو هم برات حفظ کنه

نیسا چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 11:53 http://nisa.blogsky.com/

منم هروقت مامانم میاد تهران موهاشو خودم رنگ می کنم، و وقتی موهای سفیدشو می بینم، تمام وجودم پر از غصه میشه. خدا همه ی مادرها را برای بچه هایشان نگه داره و سفرکرده ها را هم بیامرزه.

اول و آخر پستم اینو کاملا میرسوند که دختر همه جوررررره دلسوزه خونوادس
الهی آمینخدا مادرتونو براتون حفظ کنه

په پو سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:55 http://aski-ewin.blogsky.com

ما هم این مرض جولز و جولی بازی در آوردن رو داشتیم. بد مرضی بود. بد!
خدا مادرتون رو حفظ کنه.

عاره ای ول اسماشون یادم نمیومد
پس هم مرضیم
خدا مادرشمارو هم براتون حفظ کنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.