بـخـت خـواب آلـود مـن

بـخـت خـواب آلـود مـن

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت،،،،،انقدر بابخت خواب آلود من لالا چرا؟؟؟
بـخـت خـواب آلـود مـن

بـخـت خـواب آلـود مـن

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت،،،،،انقدر بابخت خواب آلود من لالا چرا؟؟؟

چند شب پیش داشتم به  "م" میگفتم یه کاری کن یه رژیمی بده من زوووود لاغر شم  آخهههه.

تو چه جور پسری هستی که مادرت ازت راضی نیست؟؟؟(یه اتفاقی افتاده که من مادر" م" و اون پسرم.)

اونم گفت مادر جان چشم میخوای برات مواد جور کنم؟؟؟سریع جواب میده.خخخخخخ.

شوخی شوخی حرف کشیده شد به مواد و گفتم نظرت چیه برم شیشه بکشم راستونکی؟؟؟گفت عاره بدم نیست جواب میده .قویتر از هر رژیمیه.گفتم طریقه مصرفشو بگو و جور کن خلاصه برام. فقط قول بده لاغر شدم منو ببری یه کمپ  خوب بخوابونی و تموم تلاشت رو کنی که من پاک پاک بشم.اونم قول داد که تموم تلاششو کنه برای ترک اعتیاد من.بعد شروع کرد از چن نفری که اسیر اعتیادن و قبلا چی بودنو و چی شدن.

خلاصه گفتم  میدونی چیه؟؟؟اون کسی که به اعتیاد دچار میشه اون اولین باری  که مواد رو کشیده بهش مزه کرده و تو تموم این سالها هم فقط میکشه که مزه ی اول مواد رو دوباره تجربه کنه.میکشه که به اون لذت اولی برسه که مواد رو کشیده.اون حس و حال.تجربه کردن یه حال غیر ارادی . "م"گفت عاره همینطوره.کسایی که میکشن فقط دنبال لذتن که دیگه هیچوقت تجربه نمیکنن.فقط بدتر از قبل  غرقش میشن.هربارم که میخوان ترک کنن نمیتونن.گفتم میدونی چیه" م"؟؟؟دو دسته از آدما تو زندگی میبازن.اولیشون اونایی که ساده ان و زود گول میخورن و توان گفتن نه رو ندارن و دسته دوم فکر میکنن زرنگن وعمرا که گول بخورن.دوتاشونم از اونور پشت بوم میافتن کسی که فکر میکنه عمرااااا مواد نمیکشه و حالا یه پک که چیزی نمیشه دقیقا همین یه پوک یه پوک کار دستش میده و بعدم قبول نداره که مصرف کننده ست."م" گفت دقیقا مشکل اینجاس.کسی که به خودش بقبولونه که اعتیاد داره میشه براش کاری کرد اما اینا خودشونم فکر میکنن آدم سالمی هستن.و هرگزم زیر بار این نمیرن که بگن من معتادمو و اعتیاد دارم.کسایی میتونن ترک کنن که  خودشون قبول کنن که مواد میکشن.

خدایی کی فکر میکرد روزی ،چیزی به عنوان مواد بتونه جوونامونو جلوی چشمامون  پر پر کنه و زندگیا رو بریزه به هم؟؟؟


بعله.....میخوام یه متنی بازم از کلیدر بزارم که الان با خوندنش میبینم بیربط هم نیس به قضیه ای که گفتیدم

این متنی که از کتاب کلیدر برداشتم.فقط برای لذت بردن از زندگی اینو نوشته ولی بخونید متوجه میشید اصلامنظورم چیه در رابطه با متن بالایی.

اصلا شما با من چیکار دارین من کاررررررم.


زندگانی کرده ایم خان عمو،یک بار زندگانی کرده ایم و هیچ آدمی در این دنیا بیش از یکبار زندگانی نمیکند.

خوب اگر نگاه بکنی میبینی که زندگانی کرده ایم.

زندگانی یکبار است و نه بیشتر.  

همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو می دهیم،همان یکبار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم،همان یکبار که سیبی را گاز میزنیم وهمان یکبار که تن در آب می شوییم و همان یکبار که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم....یک بار... ونه بیشتر.

بعداز آن دیگر تمام عمر را ،ما دنبال همان چیزها می دویم.

بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولین زندگانی هستیم.

در پی لذت اول،سیب را به دندان میکشیم،تا طعم بار اول را در آن بیابیم....

آب  را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم.... 

در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم و نسیم را می بلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم.

زندگانی یکبار است در هر فصل....

تو چه میپنداری ستار؟؟؟تو درباره ی زندگانی چه فکر میکنی؟؟؟

ستار لحظه ای تامل کرد و سپس به جواب گفت:

شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام نمی نشیند،اما تلخی هایش هر بار تازه اند،،،،هر بار تازه تر


نظرات 12 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 21:16 http://likespring.blogsky.com

عاشق اون متن آخرت شدم دختررررر....عالییییییییییییییییییی بود...مرسی.خیلی لذت بردم...
و در مورد اعتیادوحشتناکه.کاش جوونامون بفهمن و زندگیشونو نابود نکنن.

خوشحالم که خوشت اومده.
کاش...نمیفهمن که.فکر میکنن همه چی رو تجربه کنن.یه چیزایی رو هیچوقت نباید امتحان کرد و به سمتش رفت.

محمد علی پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 22:10 http://tamameman64.blogfa.com

سلام خاتون خانم.
این اعتیاد بلایی شده و بسیار بد آتش افتاده به جان خانواده ها.
احسنت بعضی ها از زرنگی میافتن تو تله.چون هیچوقت فکر نمیکنند که دچار اعتیاد بشوندو متاسفانه هیچوقتم قبول به پذیرفتنش ندارند.بسیار از این بیمارها دارم.و اغلب اذعان میکنن که سالم هستند.

سلام سید
شده آفت این اعتیاد خانمان سوززززز.
اگه قبول کنن که خیلی خوب میشه.

محمد علی پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 22:14 http://tamameman64.blogfa.com

راستی انقدر از کتاب کلیدر متن گزاشتین که خیلی مشتاق شدم که بخونم این کتاب را.
خیلی متن زیبایی بود دست شما درد نکنه.واقعا بینظیر بود
برنمیگردین بلاگفا؟جاتون حسابی خالیه.من هنوزم به وبتون سر میزنم.وبتونو دوست داشتم.

آره خوبه فقط نیاز به حوصله فراوون داره.تونستبن حتمن بخونید.
نه هنوز تصمیم به برگشت ندارم.شما لطف داشتین و دارین.

امیر جمعه 6 آذر 1394 ساعت 13:23 http://tanha4all.blogsky.com

عالی بود

یه دونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 16:01 http://WWW.bi-esm55.blogfa.com

سلام خاتون بانووو
اقا من معتادتوام خمار چشمای توام

سلام دردونه
جااااااانچی شدههههههه؟؟؟عاشقم شدیدوس داری منوقسم میخوریدوس داری منو

. جمعه 6 آذر 1394 ساعت 19:08

خاتون جان قالب جدید مبارک

ممنون.هر چند تو از پاییز بدت میاد

. جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:19

ازفصل پاییز نه از تصاویر پاییزی
قالبت قشنگه

ممنووووون

vahid شنبه 7 آذر 1394 ساعت 11:27 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام
حالین یاخچیدی
ما اعتیاد خُب هم داریم.اعتیاد به ورزش نوع خُبِشِس
اعتیاد به کار خیر کردن نوع خُبِشِس
چیزی که میدونم اینِس که وقتی هدف از زندگی آنی که باید باشد ،نیست آن موقع است که خدا را گم کرده ایم.وقتی هدف اصلی از زندگی را ندونیم خاتون مطمئنا خدای خودمون را هم گم میکنیم.وقتی گم کنیم میرویم سمت چیزهایی که نباید برویم.باید مراقب بود در همه دوران زندگی خدای خود را گم نکنیم زیرا به بیراهه میرویم.اعتیاد بَد یکی از این بیراهه هاست.
زندگیتان همیشه هموار و پر از یاد خدا

سلام وارام دای ساقول
ما از این اعتیاد ها هم نداریم
ممنونم از حضور و نظرتون

فاطمه شنبه 7 آذر 1394 ساعت 12:54

خیلی ممنون فاطمه خانم.باز باید به روایت تصویر حدس بزنم منظورتو؟؟؟
اوممممم خب اولش گل دادی و بعد هدیه.خانم خیلی به زحمت افتادی ها.حالا واسه کدوم کار خوبمه؟؟؟

فاطمه شنبه 7 آذر 1394 ساعت 15:56

ایشششششش
گل بابت تغییر قالبت و هدیه هم برای نوشته ات.
خودت بحدس دیگه.همه چی رو که من نباید بگم

آهااااان از اون لحاظ.ممنوووون.ولی فکر کنم عوضش کنم.

نورا شنبه 7 آذر 1394 ساعت 19:54 http://eskelet.blog.ir

سلام
واقعا اعتیاد خانمان سوزه و ناراحت کننده
مرسی که سر زدی

سلام.
اوهوم

بابا جان یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 04:52 http://http://farhadmehrbina.blogfa.com

سلام ، من از خاتون لاغر ماغر خوشم نمیاد همونی که هستی خوبهحیف یه لیوان دوغ ترش و چرب نیست که آدم بره شیشه بکشه ؟

سلام بر باباجانمان.
اصن شما چقدر خوبی،چقدر باشعور،چقدر انسان فهمیده ای هستین
اصن کاملا معلوم شد که باباجان خودمین.
والا دوغ کجا و شیشه کجا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.