حالگیری اساسی

 سلام. بله ماجرایی که امروز میخوام بنویسم مربوط میشه به همون خواستگار سمجمون.
دوستان بلاگفایی کم و بیش در جریانن .یه توضیح کوچیک میدم برای دوستان بلاگ اسکایی.
من یه خواستگار سمج دارم دقیقا از اونایی که از در میندازی بیرون از پنجره میاد تو.تا زمونی که این آقا گوشی ساده داشت همه چی به خوبی و خوشی پیش میرفت چون من به راحتی بلاکش میکردم و تمام.از وقتی رفت گوشی اندروید خرید دیگه کارم شده بود بلاک کردن این برنامه ،بلاک کردن اون برنامه و ....
سری آخر مرداد ماه بود اگه اشتباه نکنم که دیگه پروین خاتون خشمگین شد و هر چی دلش خواست به این آقا گفت و خیالش راحت که دیگه طرف رفت که رفت.
دوم سوم محرم بود که شماره ای نا آشنا اومد تو تلگرامم و نوشت سلام خوبی؟؟؟
منم اصلا حواسم به این نبود.دیدید که اینترنت رو روشن میکنی یه عالمه برات پیام میاد و خلاصه این پیامها باعث شد من مشغول خوندن بشم و باز وسطاش میرفتم کاری انجام میداد و بعدش نه که این رفته بود پایین تر از شماره های دیگه ،من یادم رفت بخونم و بعد همون اول شماره اش هم یه جور عجیب و غریب بود که گفتم تبلیغاته بازش نکردم تا حذفش کنم.دوسه روز بعد (من عادت دارم بعد از چند روز تبلیغات و پیامهای اضافی رو پاک میکنم)داشتم پیامها رو پاک میکردم دیدم نوشته سلام خوبی و چرا جواب نمیدین و نگران شدمو و از اینجور جلافتها...
نوشتم شما؟؟؟ده دقیقه بعد اس داد خدارو شکر بالاخره جواب دادی من؟؟؟من مهدی هستم
فکر کردم داداش خودمه میخواد اذیت کنه نوشتم کدوم مهدی؟؟؟نوشت مهدی یراحی
آقا اینو که خوندم حس ششمم بیدار شد گفتم نکنه فرهاده؟؟؟نوشتم بیمزه بای.نوشت چه عصبانی چیزی نگفتم که.خلاصه دوباره این پیام دادنش شروع شد و من شماره داداشمو گرفتم و مطمئن شدم درست حدس زدم و فرهاده.
این هی پیام دادومن هی جواب ندادم.بعد این آقای فرهاد عصبانی که میشه شروع میکنه به تحریک کردن من.اولش میگه همه ترک ها بی وفان.بیمعرفتن.تا حرص منو دربیاره و جوابشو بدم.بعد که جواب میدم میگه بالاخره تیرم به هدف خورد و جواب دادی.اونشبم شروع کرد به زدن اینحرفا که من بازم جوابشو ندادم.
تو تلگرامم بچه ها برداشتن از دانیال برادرزاده ام یه عکس انداختن و روسری سرش کردن شده خاله قزی بعد اون عکس رو من گذاشتم تو تلگرامم.دو روزی گذشت تا اینکه نوشت به به چه دختر خانوم خوشگلی.کیه این خانم؟؟؟میدونستم که میدونه دانیاله.چون دیده بودتش.فرداش که دیروز باشه رفتم نوشتم :دختر منه خخخخخخخخخ.خوشحال باش دوباره عمو شدی و دخترم میخواد عمو صدات کنه.خیلی هم بهت میاد عمو فرهاد.یعنی قشنگ تصور میکردم که چه حالی شده از عصبانیت.نوشتم قبلا میگفتی از اینایی که شماره های مختلف دارن بدت میاد میبینم که توام شدی مثل اونا.حالا که فهمیدی اون خانوم خوشگله کیه برو پی کارت.بلاک و بای.
اوفففففففف یه احساس خعلی خوبی بهم دست داد که نگوووووو.بچه پررررو.هرچن یه مدت بعد با یه سیم دیگه سروکله اش پیدا میشه.اما خوب حالشو گرفتم.
اینم عکس دانیال جووووووون عمه اس.یــــــــــــــــــک شرورهههههههه.یـــــــــــــــــــــــــــک شیطونه
با اینحال قربونش بره عمه اش.نه از اون عمه ها ها از این عمه خاتوناش.

من توجه کردم هم خواهر زاده ها و هم برادرزاه ها نمیگن خاله خاتون میگن خاتون خاله ولی من اکثرا میبنم که اول خاله رو میگن بعد اسم.چقدر من مکتشف باهوشی هستم خدااااااا
یه چیز جالب هم بهتون بگم.من تهدید میکنم اکثرا بچه ها رو به زدن. اما زدنی در کار نیست.دوسه باری هجوم بردم دانیال رو بزنم و اونم از ترسش مثل مجسمه خشک میشد و من نزدیکش میشدم بغلش میکردمو و بوسش میکردم و کلی قربون صدقه .حالا این بچه پررو تا میگم دانیال اومدم بزنمت میرم سمتش بدو بدو میاد سمت من و میپره بغلم.یعنی فکر کرده میگم میام میزنمت یعنی دارم میام ببغلمت خخخخخخخ
خیلی عوضین این بچه ها.آدمو شرمنده میکنن و در جا عصبانیته فروکش میکنه.

باید تدابیری بیاندیشم این فسقل بچه ازم حساب ببره .دههههه نمیشه که ناسلامتی مثلا عمه ام و باید در حفظ این اسم کوشا باشم.خخخخخخخخخخ

 آقا اینم از عکس پسرونه دانیالمون.قربونش بره عمه  خاتونشششششش.